دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
خطبه غدیر (صوتی) به همراه متن خطبه غدیر  و خلاصه و واقعه غدیر تقدیم به کاربران عزیزحجم کل مجموعه : حدود ۳۳ مگابایت  فصل اولفصل دومفصل سومفصل چهارمفصل پنجمفصل ششمفصل هفتمفصل هشتمفصل نهمفصل د
حمایت مالی
برترین کاربر ماه
  • fns4565
  • bzodi
  • bzodi
  • bzodi
  • bzodi
  • bzodi
تبلیغات
:: خرید آنلاین شارژ موبایل ::
مربوط به واحدبسیج مدرسه(جدا)
شهرستان بشرویه
پنل کاربری
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • کل مطالب : 1641
  • کل نظرات : 111
  • آمار کاربران
  • کل کاربران : 913
  • افراد آنلاین : 8
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 1,093
  • گوگل امروز : 3
  • آی پی امروز : 157
  • بازدید دیروز : 4,145
  • گوگل دیروز : 5
  • آی پی دیروز : 297
  • بازدید هفتگی : 1,093
  • بازدید ماهانه : 45,309
  • بازدید سالانه : 237,420
  • بازدید کل : 2,517,353
  • اطلاعات
  • امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
  • آی پی شما : 3.147.28.12
  • مرورگر شما : Safari 5.1
  • ویندوز شما :
مترجم سايت
حمايت مي کنيم
    خيريه حضرت زهرا سلام الله عليها خيريه حمايت از كودكان سرطاني
    خيريه رعد ، كمك به معلولين جسمي و حركتي خيريه مهرآفرين، كمك به زنان و بچه هاي بدسرپرست
TV ONLINE
اتاق آرزو
عضویت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
خبرنامه
خبرنامه
با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
تبادل لینک هوشمند
تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان ثامن الائمه شهرستان بشرویه(دبیرستان امام رضا«ع») وآدرس http://www.samen-bosh.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

عنوان :
آدرس :
کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد
لوگوی ما


خرید انواع شارژ سیم کارت
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
اعلانات مهم سایت

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام

 یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

میان وصل و هجر و درد و درمان

پسندم آنچه را جانان پسندد

بسم-الله-الرحمن-الرحیم-2.jpg

اطلاعات تالار گفتمان
خطبه غدیر / صوتی
  • تعداد بازدید : 621
  • خطبه غدیر (صوتی) به همراه متن خطبه غدیر  و خلاصه و واقعه غدیر تقدیم به کاربران عزیز

    حجم کل مجموعه : حدود ۳۳ مگابایت

    emam ali 13 n2  خطبه غدیر / صوتی

     

    فصل اول

    فصل دوم

    فصل سوم

    فصل چهارم

    فصل پنجم

    فصل ششم

    فصل هفتم

    فصل هشتم

    فصل نهم

    فصل دهم

    فصل یازدهم

     

     

    متن کامل خطبه غدیر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    حمد و ثنای الهی

    ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی­همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده­ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شده­ها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بی­اندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح­القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده­ای را می­بیند، و هیچ دیده­ای را توان دیدار او نیست.

     

    بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.

     

    در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی­کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی­نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه­ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی­افکند.

     

    بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیده­ها مشهود گردد و لیکن او هر دیده­ای را در می­یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.

     

    به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.

     

    و گواهی می­دهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.

     

    فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.

     

    موجودات را بی آنکه نمونه­ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می­گردد.

     

    و گواهی می­دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.

     

    اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.

     

    نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده­اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.

     

    ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می­برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می­دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.

     

    کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی­سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.

     

    و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.

     

    فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده­ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله­اش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می­کنم که بنده اویم و گواهی می­دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.

     

    فرمان الهی

     

    نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: << اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده­ام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده­ای >> و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده­ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده­ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل u – سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی­طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه­ای دیگر از قرآن را نازل فرموده:

     

    )) إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ))

     

    علی بن ابی­طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می­جوید.

     

    از جبرئیل u خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می­دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته­اند، آگاهی داشتم؛ همان­ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:

     

    / یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده­ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه می­شنود، بی­اندیشه می­پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:

     

    ((وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ ((

     

    من هم اکنون می­توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می­کنم.

     

    ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی­سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه ((یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ …)) یافته­ام، به انجام برسانم.

     

    ((حال که چنین است پس))

     

    اعلام رسمی ولایت

     

    ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابی­طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب­الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده­ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم­الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (ع) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.

     

    مؤمن کسی است که به علی (ع) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.

     

    ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار می­کنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.

     

    خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (ص) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن می­گویم سپس بعد از من علی(ع) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(ع) هستند، قرار خواهد داشت.

     

    جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(ع) آموخته­ام.

     

    ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفته­ام به علی(ع)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموخته­ام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(ع) تعلیم کرده­ام و اوست امام و راهنمای آشکار.

     

    ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از نا پسندیده­ها بازتان می­دارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمی­کند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامه­ها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت می­کرد.

     

    ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.

     

    ای مردم! علی(ع)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسان که از فرمان علی(ع) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.

     

    پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.

     

    ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت داده­اند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمان­ها و زمین­ها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.

     

    ای مردم! خداوند متعال با این فضیلت­ها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.

     

    ای مردم! علی(ع) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می­دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

     

    هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: ((هر کس با علی(ع) به عداوت و دشمنی بر خیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است))؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(ع) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.

     

    ای مردم! علی(ع) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان ((جنب الله)) از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: ((یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.))

     

    ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی می نمایید.

     

    به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیده­ام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفته­ام و به شما اعلام می­کنم که:

     

    هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(ع) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابی­طالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.

     

    ای مردم! علی(ع) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر می­دهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق می­کند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمین­اند.

     

    به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.

     

    معرفی علی بن ابیطالب(ع)

     

    (رسول خدا (ص) در این هنگام، بازوی علی(ع) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر (ص) می­رسید و پس از آن، به سخن ادامه داد):

     

    ای مردم! این علی(ع) ، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(ع) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت می­کند و اوست که به هرچه موجب رضا و خوشنودی خداست، عمل کننده است.

     

    اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سخت کوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نا فرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ((ناکثین)) و ((قاسطین)) و ((مارقین)) است.

     

    (ای مردم!) آنچه می­گویم به فرمان پروردگارم می­گویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال می­گویم: خداوندا! هرکس که علی(ع) دوست می­دارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(ع) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز. خداوندا! اگر اکنون، علی(ع)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اگمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیده­ای برای ایشان و فرمودی: (( وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرۀِ مِنَ الخاسِرینَ))

     

    خداوندا! تو را گواه می­گیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.

     

    اهمیّت مسأله امامت

     

    ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(ع) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.

     

    ای مردم! این علی(ع) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامی­تر است.

     

    خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خوشنودیم. آیه­ای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(ع) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره (( هَل أتی علی الانسان یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.

     

    ای مردم! علی(ع)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.

     

    پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.

     

    ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(ع) هستند.

     

    خطر انحراف و کار شکنی

     

    ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی u حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.

     

    (ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی u کینه نمی­ورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(ع) در دل نمی­گیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(ع) ایمان نخواهند آوردو به خدا سوگند سوره/ وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ … ¤ در شأن علی(ع) نازل شده است.

     

     

    ای مردم! خدا را گواه می­گیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفه­ای دیگر نیست.

     

    ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.

     

    ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.

     

    ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(ع) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.

     

    ای مردم! به شما اعلام خطر می­کنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفته­اند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز می­گردید؟! ولی هر آنکس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگذاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد ای مردم! بدانید که علی(ع) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگذاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.

     

    ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.

     

    ای مردم! چیزی نمی­گذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود.

     

    ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.

     

    ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پست­ترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییده­اند. هشدار باشید که اینان همان ((یاران صحیفه)) اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد برده­اند). ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفه­ای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشده­اند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عده­ای) این امر را با غصب و ستم، از آن خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کندو از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:

     

    (( سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.))

     

    ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد.

     

    ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است:

     

    ((وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمَۀٌ))

     

    و این علی(ع) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعده­ها کرده و خدا وعده­های خود را انجام خواهد داد.

     

    ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههائی که از این پس می­آیند، همچنانکه فرمود: /ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ ¤ .

     

    ای مردم! خداوند، مرا به پاره­ای از امور امر کرده و از پاره­ای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(ع) را به آن امور، امر و نهی کرده­ام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که گوش به فرمان او کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی می­کند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدان گونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راههای دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.

     

    ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شده­اید و پس از من، علی(ع) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت می­کنند و پیوسته روی به سوی حق دارند. (پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)

     

    ای مردم! این سوره (= حمد) در شأن من و علی(ع) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان می­گردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا می­کنند.

     

    معرفی دوستان و دشمنان

     

    ای مردم! دوستداران علی(ع) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:

     

    /لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ … ¤ (سوره مجادله، آیه ۲۲) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که نوشته شده در دلهایشان ایمان، و مدد نموده خداوند ایشان را بوسیله فرشته­ای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهائیکه جاریست از زیر آنها نهرهائی برای همیشه در آنجا می­مانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خوشنودند.

     

    ایشان حزب خدا و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!

     

    خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:

     

    / الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ ¤.

     

    و نیز می­فرماید: ((اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزه­اید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید)).

     

    آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید:

     

    ((ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد می­شوند)).

     

    (و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:)

     

    ((آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در می­افتند و غریو جهنم را که می­جوشد و می­خروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن بر می­خیزد، می­شنوند)).

     

    و نیز در قرآن آمده:

     

    /کُلَّما دَخَلَت أمَّۀٌ لَعَنَت أختَها ¤.

     

    همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:

     

    /کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ ¤

     

    آگاه باشید که دوستداران علی(ع) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.

     

    ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است.

     

    دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است.

     

    ای مردم! من، منذر و ترساننده­ام و علی هادی و رهنماست.

     

    ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.

     

    معرفی حضرت مهدی (عج)

     

    آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ((مهدی)) است.

     

    آگاه باشید او یاری کننده دین خداست. آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است. آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعه­های مستحکم است. آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است. آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست. آگاه باشید او حامی دین خداست. آگاه باشید او جرعه نوش دریای ژرف حقایق و معانی است. آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است. آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است. آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است. آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است. آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت داده­اند. آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد. آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمی­شود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.

     

    آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.

     

    طرح مسئله بیعت

     

    ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(ع) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما می­خواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(ع)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.

     

    بدانید که من به خداوند تعهّد سپرده­ام و علی(ع) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما می­خواهم که با علی(ع) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است:

     

    /فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ ¤.

     

    حج

     

    ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است

     

    /فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما¤.

     

    ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به ان خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانواده­ای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشم پوشی می­کند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز می­کند.

     

    ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت می­شوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود.

     

    ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.

     

    ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(ع) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیده­اند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمی­دانید آگاهتان خواهد کرد.

     

    احکام الهی

     

    آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک بر شمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام می­گویم که به حلالها امر می­کنم و از حرامها نهی می­نمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شده­ام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(ع) و امامانی که از نسل من و علی(ع) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید.

     

    و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.

     

    ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمی­گردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دیگرگون سازید.

     

    آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید می­کنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سر آغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.

     

    تنها راه هدایت

     

    ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(ع) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:

     

    /وَ جَعَلَها کَلِمَۀً باقِیَۀً فی عَقِبِهِ ¤.

     

    و من نیز گفتم: ((تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زده­اید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد)).

     

    ای مردم! تقوی را پیشه خود کنید و از قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:

     

    /إِنَّ زَلزَلۀَ السّاعَۀِ شَیءٌ عَظیم¤.

     

    ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهره­ای از بهشت نخواهد داشت.

     

    بیعت گرفتن

     

    ای مردم! شما را از آن حد فزونتر است ک بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(ع) قرار داده­ام پذیرفته­اید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(ع) می­باشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(ع) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خوشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت می­کنیم و پیمان می­بندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود بر نخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(ع) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(ع) به جهان آیند، فرمان بریم.

     

    ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و پی از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(ع)، منصب امامت خواهند داشت.

     

    و (ای مردم!) بگویید: ((در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(ع)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.))

     

    ای مردم! چه می­گویید؟ خداوند، هر آوازی را می­شنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.

     

    ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(ع) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیه­اند، استوار نمایید. هر که در ین امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آنکس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند / فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.. .¤

     

    ای مردم! آنچه به شما گفتم، باز گویید و بر علی(ع)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: ((پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهره­مند شویم که بازگشت همه به توست)) و بگویید:

     

    ((سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمی­کرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمی­یافتیم))

     

    ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان بر شمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.

     

    ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(ع) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.

     

    ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(ع) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.

     

    ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد:

     

    /فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً ¤.

     

    خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.

     

    (در این هنگام مردم، فریاد بر آوردند:)

     

    فرمان خدا و پیامبر خدا را شنیدیم و با دل و زبان و دست مطیع و فرمانبرداریم. چون سخنان پیامبر، تمام شد، مردم بر گرد آن حضرت و امیرالمؤمنین(ع) سخت ازدحام کردند و هرکس می­خواست با ایشان، مصافحه و بیعت کند.

     

    گویند نخستین کسی که موفق به مصافحه و بیعت شد، ابوبکر بود و پس از وی عمر و سپس عثمان بیعت کردند و به دنبال ایشان باقی مهاجران و انصار و دیگر مردمان، اقدام به بیعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسید. پیامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پیوسته و در یک زمان به جای آورد.

     

    در روایت است که پیامبر (ص) با هر گروه که به عنوان بیعت، مصافحه می­کرد، می­گفت:

     

    ((ألحَمدُ للّهِ الَّذی فَصَّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ)).

     

    یعنی: ((ستایش خدای را که ما را بر همه جهانیان امتیاز مرحمت فرمود)).

     

     

     

     

     

     

    آداب غدیر از نگاه روایات

     

    دو حادثه بسیار مهمّ و بزرگ در تاریخ اسلام رخ داد که از یکى رسالت و از دیگرى امامت به وجود آمد. نخستین حادثه، نزول وحى بود که رسالت پیامبر(ص) را در برداشت. دومین حادثه، غدیر بود که امامت را به وجود آورد و در حقیقت ادامه رسالت بود. روز غدیر و امامت همان قدر اهمیت دارد که روز بعثت و رسالت.

     

    دو حادثه بسیار مهمّ و بزرگ در تاریخ اسلام رخ داد که از یکى رسالت و از دیگرى امامت به وجود آمد. نخستین حادثه، نزول وحى بود که رسالت پیامبر(ص) را در برداشت. دومین حادثه، غدیر بود که امامت را به وجود آورد و در حقیقت ادامه رسالت بود. روز غدیر و امامت همان قدر اهمیت دارد که روز بعثت و رسالت.

    خداوند منّان نیز در قرآن به این ارتباط اشاره کرده و فرموده است:

    یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته واللّه یعصمک من النّاس ان اللّه لایهدى القوم الکافرین: (مائده، ۶۷)

    در آیه دیگر که همان روز و بعد از آن واقعه غدیر نازل شد فرمود:

    الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا:(مائده،۳)

    مرحوم حاج میرزا جواد ملکى تبریزى مى گوید:

    ویوم الغدیر من هذا الیوم [یوم المبعث] بمنزلة الجزء الاخیر من العلقة التامة، بل بمنزلة الباطن من الشىء الظاهر، وبمنزلة الروح من الانسان، لانّ کل ما فى هذا المبعث الشریف من الخیر والفوز والسعادة مشروطة بولایة امیرالمؤمنین والائمة من ولده…۱

    به دلیل اهمیت روز غدیر به عنوان بزرگترین و مهمترین اعیاد اسلامى است که براى آن آداب و اعمال و فضایل بى شمارى بیان شده است. در این نوشته اعمال و آداب غدیر تا حدّ امکان در آیینه روایات نمایانده مى شود. قبل از هر چیز به چند نکته اشاره مى شود:

     

    ۱ ـ کثرت اعمال و آداب این روز بسیار فوق العاده است و با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست. در این بررسى تا آنجا که در توان نگارنده بود بیش از چهل مورد از آداب روز غدیر در روایات گردآورى شده است.

     

    ۲ ـ در آداب و اعمال غدیر همه گروهها مورد توجه و خطاب هستند و براى هر گروه با هر فکر و اندیشه و هر سنّى، آدابى مناسب حال وجود دارد.

     

    ۳ ـ اعمال و آداب این روز برخوردار از ویژگى جامعیّت و به تمام ابعاد زندگى انسان (عبادى، سیاسى، فقهى…) مربوط مى شود.

    از این نکات استفاده مى شود که معمار این حادثه مهم تاریخى، مى خواهد این روز براى همیشه در تاریخ زنده باشد. در این نوشته این روز را در نگاه روایات تحت عناوین سیاسى، عبادى، اجتماعى و اخلاقى دسته بندى مى کنیم و احادیث مربوط به آنها را مى آوریم:

     

    آداب عبادى غدیر

     

    ۱ ـ نماز

    نماز روز غدیر در شب و روز و نیز نماز مسجد غدیر، در روایات وارد شده است که نمونه اى از روایات آن بیان مى گردد:

     

    الف: نماز شب غدیر: سید بن طاووس در مورد آن چنین مى گوید:

    وجدنا فیها صلاة مذکورة فى کتب العبادات والصلاة خیر موضوع و خیر مسموعٍ عام فى سائر الصلوات.

    ذکر صفة هذه الصلاة فى لیلة الغدیر وهى اثنتا عشرة رکعة لایسلّم الا فى اخراهنّ ویجلس بین کلّ رکعتین ویقرأ فى کل رکعة الحمد وقل هو اللّه أحد عشر مرّات و آیة الکرسى مرّة، فاذا اتیت الثانیة عشرة فاقرأ فیها الحمد سبع مرّات وقل هو اللّه أحد سبع مرّات واقنت وقل «لا اله الاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشریک لَهُ، لَهُ الملک ولَهُ الحمد یحیى ویمیت ویمیت ویُحیى وهو حىّ لایموت بِیَدِه الخیر وهو على کل شى قدیر» عشر مرات وترکع وتسجد وتقول فى سجودک عشر مرات «سبحان مَن أحصى کل شئ علمهُ وسبحان مَنْ لاینبغى التسبیح الاّ لَهُ سبحان ذى المَنَّ والنّعم، سبحان ذى الفضل والطول، سبحان ذى العزّة والکرم، أسئلک بمعاقد العزّ من عرشِک ومنتهى الرحمة من کتابک وبالاسم الاعظم وکلماته التّامّة أن تصلّى على محمد رسولِکَ وأهل بیته الطیّبین الطاهرین واَنْ تفعل بى کذا وکذا انّک سمیع مجیب».۲

     

    ب: نماز روز غدیر: شیخ طوسى درباره نماز روز غدیر چنین آورده است:

    الحسین بن الحسن الحسینى قال: حدثنا محمد بن موسى الهمدانى قال: حدثنا على بن حسان الواسطى، قال حدثنا على بن الحسین العبدى، قال سمعت اباعبداللّه الصادق ـ علیه السلام ـ یقول: صیام یوم غدیرخم یعدل صیام عمر الدنیا عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک وصیامه یعدل عنداللّه ـ عزّوجل ّ ـ فى کل عام مأة حجّة ومأة عمرة مبرورات متقبلات وهو عیداللّه الاکبر… ومن صلّى فیه رکعتین… عدلت عند اللّه ـ عزوجلّ ـ مأة الف حجة ومأة الف عمرة و….

    ومن فطر فیه مؤمناً کان کمن اطعم فئاماً وفئاماً فلم یزل یعد الى ان عقد بیده عشراً. ثم قال: اتدرى کم الفئام؟ قلت: لا. قال: مأة الف کل فئام کان له ثواب من اطعم بعددها من النبیین والصدیقین والشهداء فى حرم اللّه ـ عزّوجلّ ـ وسقاهم فى یوم ذى مسغبة والدرهم فیه بالف الف درهم…۳

     

    ج: نماز مسجد غدیر: محدث عظیم الشأن مرحوم کلینى در مورد نماز مسجد غدیر مى گوید:

    عدة من اصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن احمد بن محمد بن أبى نصر، عن أبان عن ابى عبداللّه ـ علیه السلام ـ قال: یستحب الصلاة فى مسجد الغدیر لان النبیّ ـ صلى اللّه علیه وآله ـ اقام فیه أمیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ وهو موضع اظهره اللّه ـ عزّوجلّ ـ فیه الحق.۴

     

    ۲ ـ روزه

    درباره روزه روز غدیر روایات متعددى وارد شده که نمونه اى از آنها نقل مى شود. صدوق مى گوید:

    حدثنا على بن أحمد بن موسى ـ رضى اللّه عنه ـ قال: حدثنا محمد بن ابى عبداللّه الکوفى قال: حدثنى الحسین بن عبیداللّه الاشعرىُّ قال: حدثنى محمد بن عیسى ابن عبید، عن القاسم بن یحیى، عن جدّه الحسن بن راشد، عن المفضّل بن عمر قال: قلت لابى عبداللّه ـ علیه السلام ـ: کم للمسلمین من عید؟ فقال: اربعة اعیاد، قال، قلت: قد عرفت العیدین والجمعة، فقال لى: اعظمها واشرفها یوم الثامن عشر من ذى الحجّة وهو الیوم الذى اقام فیه رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ ونصبه للناس علماً. قال: قلت: مایجب علینا فى ذلک الیوم؟ قال: یجب علیکم صیامه شکراً للّه وحمداً له مع انّه اهل ان یشکر کل ساعة، وکذلک أمرت الانبیاء اوصیاءها ان یصوموا الیوم الذى یقام فیه الوصى یتخذونه عیداً، ومن صامه کان افضل من عمل ستین سنة.۵

    همان طور که در پایان حدیث آمده است انبیا به جانشینان خود دستور مى دادند که روز وصایت و امامت خود را عید بدانند و روزه بگیرند. امام در این حدیث در فضیلت روزه این روز مى فرماید: روزه این روز از عمل شصت سال برتر است.

    مرحوم کلینى هم در مورد روزه و اعمال دیگر چنین نقل مى کند:

    عن على بن ابراهیم، عن ابیه، عن القاسم بن یحیى، عن جدّه الحسن بن راشد، عن ابى عبداللّه ـ علیه السلام ـ قال: قلت: جعلت فداک للمسلمین عید غیر العیدین؟ قال: نعم یا حسن أعظمها واشرفهما، قلت: واىّ یوم هو؟ قال: هو یوم نصب امیرالمؤمنین ـ صلوات اللّه وسلامه علیه ـ فیه علماً للناس، قلت جعلت فداک وماینبغى لنا ان نصنع فیه؟

    قال: تصومه یا حسن وتکثر الصلاة على محمد وآله وتبرّء الى اللّه ممّن ظلمهم فانّ الانبیاء ـ صلوات اللّه علیهم ـ کانت تأمر الاوصیاء بالیوم الذى کان یقام فیه الوصّى ان یتخذ عیداً، قال: قلت: فما لمن صامه؟ قال: صیام ستین شهراً، ولاتدع صیام یوم سبع وعشرین من رجب فانه هو الیوم الذى نزلت فیه النبوة على محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ وثوابه مثل ستین شهراً لکم.۶

    در آخر حدیث بعد از روزه غدیر به روز مبعث اشاره شده و ثواب روزه هر دو روز برابر با ثواب روزه شصت ماه دانسته شده است و این، ارتباط حقیقى دو روز و اهمیت آن دو را مى رساند.

     

    ۳ ـ دعا در شب و روز غدیر

    از پیشوایان اسلام دعاهاى مختلفى در شب و روز این عید بزرگ نقل شده است که این مقاله گنجایش نقل آنها را ندارد. محدثان زیادى، این ادعیه را نقل کرده اند؛ از جمله سید بن طاووس و علامه مجلسى و محدث قمى که مى توان به کتب آنان مراجعه کرد.۷

     

    ۴ ـ یاد خدا و پیامبر(ص)

    در آداب غدیر تأکید شده که در این عید بزرگ با روزه و نماز به یاد خدا و محمد(ص) و آل او(ع) باشید. در این زمینه نیز حدیثى از محدث بزرگ شیعه، کلینى مى آوریم:

    سهل بن زیاد، عن عبدالرحمن بن سالم، عن ابیه قال: سئلت ابا عبداللّه ـ علیه السلام ـ هل للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والاضحى والفطر؟ قال: نعم اعظمها حرمة قلت: واىُّ عید هو جعلت فداک؟ قال: الیوم الذى نصب فیه رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ وقال: «من کنت مولاه. فعلىّ مولاه» قلت: واىّ یوم هو؟ قال وما تصنع بالیوم انّ السّنة تدور ولکنّه یوم ثمانیة عشر من ذى الحجّة، فقلت: وماینبغى لنا أن نفعل فى ذلک الیوم؟ قال: تذکرون اللّه عزّ ذکره فیه بالصیام والعبادة والذکر لمحمّد وآل محمّد…۸

     

    ۵ ـ درود و صلوات بر پیامبر اکرم(ص)

    مرحوم شیخ حرّ عاملى از محمد بن على بن الحسین چنین آورده است:

    عن الصفار، عن محمد بن عیسى، عن على بن سلیمان بن یوسف البزّار، عن القاسم بن یحیى، عن جدّه الحسن بن راشد قال: قیل لأبى عبداللّه ـ علیه السلام: للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین والجمعه؟ قال، فقال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، یوم أقیم امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فعقد له رسول اللّه ـ صلى اللّه علیه وآله ـ الولایة فى اعناق الرجال والنساء بغدیرخم، فقلت: واىّ یوم ذلک قال: الایّام یختلف، ثم قال: یوم ثمانیة عشر من ذى الحجة قال، ثمّ قال: والعمل فیه یعدل ثمانین شهراً، وینبغى ان یکثر فیه ذکر اللّه ـ عزّوجلّ ـ والصلاة على النّبی ـ صلى اللّه علیه وآله ـ ویوسع الرجل فیه على عیاله.۹

    امام رضا(ع) نیز در ضمن بیان فضیلت روز غدیر مى فرماید:

    ویوم الثار الصلاة على محمد وآل محمد:۱۰

     

    ۶ ـ غسل

    از امام صادق(ع) در ضمن حدیثى که قسمتى از آن را درباره نماز نقل کردیم چنین آمده است:

    یغتسل عند زوال الشمس من قبل أن تزول الشمس مقدار نصف ساعة یسئل اللّه ـ عزّوجلّ.۱۱

     

    ۷ ـ حمد و ستایش پروردگار و سپاس او

    علامه مجلسى چنین آورده است:

    وجدت بخطّ بعض الأفاضل نقلاً من خط الشهید محمد بن مکى ـ قدّس اللّه روحهما ـ قال: روى عن النّبى ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ أنّ من السنن أن یقول المؤمن فى یوم الغدیر مأة مرّة: الحمد اللّه الذى جعل کمال دینه وتمام نعمته بولایة امیرالمؤمنین على بن ابى طالب.۱۲

    در حدیث دیگرى آمده است:

    هو یوم عبادة وشکر للّه وحمد له:۱۳

     

    ۸ ـ زیارت امیرالمؤمنین(ع)

    امام رضا(ع) به احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى فرمود:

    یا ابن أبى نصر، این ما کنت فاحضر یوم الغدیر عند امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فان اللّه ـ تبارک و تعالى ـ یغفر لکل مؤمن ومؤمنة ومسلم ومسلمة ذنوب ستین سنة ویعتق من النار ضعف ما أعتق من شهر رمضان ولیلة القدر ولیلة الفطر….۱۴

    مرحوم محدث قمى مى فرماید:

    سومین عمل در روز غدیر زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع)است که سزاوار است که انسان هر کجا باشد سعى کند خود را به قبر مطهر آن حضرت برساند و از براى آن حضرت در این سه روز زیارت مخصوصى نقل شده که یکى از آنها زیارت معروف به امین اللّه است که از نزدیک و دور خوانده مى شود.۱۵

     

    ۹ ـ تعویذ

    سید بن طاووس فصلى را به آن اختصاص داده و در آن تعویذ پیامبر اکرم(ص) را بیان کرده که عین عبارت او نقل مى شود:

    فصل، فیما نذکره من عوذة تعوّذ بها النبى ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فى یوم الغدیر، فتعوذ بها أنت أیضاً قبل شروعک فى عمل الیوم المذکور لیکون حرزاً من المحذور وهى: بسم اللّه الرحمن الرحیم خیر الاسماء بسم اللّه ربّ الآخرة والاولى وربّ الارض والسّماء الذى لایضرّ مع اسمه کید الاعداء وبها تدفع کل الاسواء… ۱۶

     

    ۱۰ ـ عبادت

    امام رضا(ع) در ضمن حدیث مفصلى که در فضیلت و آداب آن روز دارد مى فرماید:

    وهو الیوم الذى یزید اللّه فى مال من عبد فیه… ویوم العبادة…:۱۷

     

    آداب اجتماعى و اخلاقى

     

    ۱ ـ جشن و عید گرفتن

    در احادیث زیادى، غدیر، روز عید و بلکه بهترین عید اسلامى دانسته شده است و شایسته است که مردم آن روز را عید بگیرند و جشن بر پا نمایند.

    امام صادق(ع) فرمود:

    وهو عید اللّه الاکبر ومابعث اللّه ـ عزّوجلّ ـ نبیّاً قطّ إلاّ وتعیّد فى هذا الیوم وعرف حرمته:۱۸

    و رسول خدا(ص) فرمود:

    یوم غدیر خمّ افضل اَعیاد امّتى وهو الیوم الّذى اَمَرنى اللّه تعالى ذکره فیه بنصب اخى على بن ابى طالب علماً لامّتى…۱۹

     

    ۲ـ تبریک و تهنیت

    در روایات به سه نوع تبریک اشاره شده است:

     

    الف ـ تبریک به امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر خم

    علامه امینى مى گوید:

    وقال المورّخ غیاث الدین المستوفى ۹۴۲ فى «حبیب السیر»: ثمّ جلس امیرالمؤمنین بامر من النبى ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فى خیمة تخصّ به یزوره الناس ویهنئونه وفیهم عمربن الخطّاب فقال: بخٍّ بخٍّ یا ابن ابى طالب، اصبحت مولاى ومولى کل مؤمن ومؤمنة. ثم أمر النبى امّهات المؤمنین بالدخول على امیرالمؤمنین والتهنئة له.۲۰

     

    ب ـ تبریک به پیامبر اکرم(ص)

    آن بزرگوار در این مورد چنین مى گوید:

    روى الحافظ ابوسعید الخرکوشى النیسابورى المتوفى ۴۰۷ فى تألیفه «شرف المصطفى» باسناده عن البراء بن عاذب بلفظ احمد بن حنبل، وباسناد آخر عن ابى سعید الخدرى ولفظه: ثمّ قال النّبى ـ صلى اللّه علیه وآله ـ: هنِّئونى هنِّئونى ان اللّه تعالى خصّنى بالنبوة وخصّ اهل بیتى بالامامة، فلقى عمربن الخطاب أمیرالمؤمنین فقال: طوبى لک یا ابا الحسن اصبحت مولاى ومولى کل مؤمن ومؤمنة.۲۱

     

    ج ـ تبریک به یکدیگر

    امیرالمؤمنین(ع) در ضمن خطبه غدیر که قبلاً هم بآن اشاره شد فرمود:

    وتهانّوا نعمة اللّه کما هنّاکم اللّه بالثواب فیه على اضعاف الاعیاد قبله وبعده الاّ فى مثله.۲۲

    امام هشتم(ع) فرمود:

    وهو یوم التهنئة یهنئ بعضکم بعضاً فاذا لقى المؤمن اخاه یقول: الحمد للّه الذى جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین والائمة ـ علیهم السلام.۲۳

     

    ۳ ـ دید و بازدید

    شیخ طوسى مى گوید:

    و روى زیاد بن محمد قال: دخلت على أبى عبداللّه ـ علیه السلام ـ فقلت: للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحى؟ قال: نعم، ألیوم الذى نصب فیه رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ، فقلت: وأىّ یوم هو یا ابن رسول اللّه؟ فقال: وما تصنع بذلک الیوم والایّام تدور ولکنّه لثمانیة عشر من ذى الحجّة، ینبغى لکم أن تتقرّبوا الى اللّه تعالى بالبرّ والصوم والصلاة وصلة الرحم وصلة الاخوان، فان الانبیاء ـ علیهم السلام ـ کانوا اذا أقاموا اوصیائهم فعلوا ذلک وامروا به.۲۴

    امام على بن موسى الرضا(ع) در ضمن حدیث فضیلت غدیر فرمود:

    ومن زار فیه مؤمناً أدخل اللّه قبره سبعین نوراً ووسّع فى قبره ویزور قبره کل یوم سبعون الف ملک ویبشرونه بالجنّة…۲۵

     

    ۴ ـ افطارى دادن

    امیرمؤمنان(ع) در این باره فرمود:

    ومن فطر مؤمناً فى لیلته فکانّما فطّر فئاماً وفئاماً یَعُدُّ بها بیده عشرة، فنهض ناهض فقال یا امیرالمؤمنین وما الفئام؟ قال مأة الف نبىّ وصدّیق وشهید…۲۶

    شبیه این حدیث از امام صادق(ع) نیز در ذیل «نماز روز غدیر» گذشت. همچنین در ضمن احادیث آداب سیاسى نیز دیدیم که امام هشتم(ع) عدّه اى از خواص خود را که روز غدیر به حضورش رسیده بودند براى افطار در منزل خویش نگهداشت و به آنان افطارى داد و به منزل آنان نیز غذا و لباس و غیره فرستاد.

     

    ۵ ـ صدقه دادن

    یکى دیگر از آداب روز غدیر صدقه دادن به فقیراست. امام صادق(ع) در حدیثى که گذشت فرمود:

    والدرهم فیه بالف الف درهم.۲۷

    امیرمؤمنان(ع) نیز در ضمن خطبه غدیر فرمود:

    وسائوا بکُم ضعفائکم فى مأکلکم وما تناله القدرة من استطاعتکم وعلى حب امکانکم فالدرهم فیه بمأة الف درهم والمزید من اللّه.۲۸

     

    ۶ ـ انجام کارهاى شایسته روز عید

    در احادیث، آداب و اعمال متعدد دیگرى که جنبه اخلاقى و اجتماعى دارد و مناسب روزهاى عید و جشن است بیان شده که به آنها فقط اشاره مى شود و سپس نمونه اى از روایات بیان مى گردد. این آداب و اعمال عبارتند از: هدیه دادن، زینت کردن، شادى کردن، دیگران را شاد و خرّم نمودن، لباس نو و پاکیزه پوشیدن، میهمانى دادن، گذشت و آشتى کردن، کارگشایى براى دیگران، نیکى کردن به دیگران، لباس و غذا و غیره به منزل خویشان و نزدیکان فرستادن، توسعه دادن به زندگى خانواده و برادران، بشارت دادن، استراحت کردن، وام دادن، دوستى کردن، اجتناب از گناه، عقد برادرى بستن، مصافحه کردن، صله رحم، انجام عمل صالح و مهربانى و عطوفت به همدیگر.

    شیخ طوسى مى گوید:

    و روى داود بن کثیر الرقى عن ابى هارون عماربن حریز العبدى قال: دخلت على ابى عبداللّه ـ علیه السلام ـ فى یوم الثامن من ذى الحجّة فوجدته صائماً، فقال لى: هذا یوم عظیم، عظّم اللّه حرمته على المؤمنین واکمل لهم فیه الدین وتمّم علیهم النعمة وجدّد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق. فقیل له: ما ثواب صوم هذا الیوم قال: انه یوم عید و فرح وسرور و یوم صوم شکراً للّه تعالى، وان صومه یعدل ستین شهراً من اشهر الحرم….۲۹

    و نیز شیخ طوسى درخطبه امیرالمؤمنین آورده است که فرمود:

    عُودوا رَحمکُم اللّه بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعة على عیالکم والبرّ باخوانِکم والشکر للّه ـ عزّوجلّ ـ على ما منحکم واجمعوا یجمع اللّه شملکم وتبّار واَیصِلِ اللّه اُلفتکم وتهادوا نِعَمَ اللّه کما منّأکم بالثّواب فیه على اضعاف الاعیاد قبله وبعده الا من مثله والبرّ فیه یُثمر المال ویزید فى العمر والتعاطف فیه یقتضى رحمة اللّه وعَطفه وهیّوا لاخوانکم وعیالکم من فضله بالجهد من جودکم وبما تنالُهُ القدرة من استطاعتکم واظهروا البُشر فیما بینکم والسُرور فى ملاقاتکم والحمد للّه على ما منحکم وعودوا بالمزید من الخیر على اهل التأمل لکم سائوا بکم ضُعفاء کم فى مأکلکم وما تناله القدرة من استطاعتکم وعلى حسب امکانکم فالدرهم فیه بمأة الف درهمٍ والمزید من اللّه ـ عزّوجلّ ـ و صوم هذا الیوم مما ندب اللّه تعالى الیه وجعل الجزاء العظیم کفالة عنه حتى لو تعبّد له عبد من العبید فى الشبیبة مِن ابتداء الدنیا الى انقضائها صائماً نهارُها قائما لیلُها اذا اخلص المخلص فى صومه لقصرت الیه ایام الدنیا عن کفایةٍ و من اَسْعَفَ أخاهُ مبتدئاً وبرَّهُ راغباً فله کأجْرِ من صام هذا الیوم وقام لیلةُ ومن فطَّر مؤمناً فى لیلته فکانّما فطر فئاماً وفئاماً یعُدُّها بیده عشرةً فنهض ناهض فقال یا امیرالمؤمنین وما الفئام قال مأة الف نبىّ وصدّیق وشهید، فکیف بمن تکفّل عدداً من المؤمنین والمؤمنات وانا ضمینه على اللّه تعالى الامان من الکفر والفقر وان مات فى لیلته او یومه او بعده الى مثله من غیر ارتکاب کبیرة فاجره على اللّه تعالى ومن استدال لاخوانه واعانهم فانا الضامن على اللّه ان بقّاه قضاه وان قبضه حمله عنه، واذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم وتهانوا النعمة فى هذا الیوم ولُیبلَّغ الحاضر الغائب والشاهد البائن ولیعد الغنّى على الفقیر والقوى على الضعیف امرنى رسول اللّه بذلک.۳۰

    سید بن طاووس در ضمن حدیث مفصلى در اهمیت و فضیلت غدیر از امام رضا(ع) چنین آورده است:

    وهو یوم تنفیس الکرب ویوم تحطیط الوزر و یوم الحباء والعطیة ویوم نشر العلم و یوم البشارة والعید الاکبر و یوم یستجاب فیه الدعا ویوم الموقف العظیم ویوم لیس الثیاب ونزع السواد ویوم الشرط المشروط ویوم نفى الغموم ویوم الصفح عن مذنبى شیعة امیرالمؤمنین وهو یوم السبقة ویوم اکثار الصلاة على محمد وآل محمد ویوم الرضا ویوم عید اهل بیت محمد ویوم قبول الاعمال ویوم طلب الزیادة ویوم استراحة المؤمنین ویوم المتاجرة ویوم التودّد ویوم الوصول الى رحمة اللّه ویوم التزکیة و یوم ترک الکبائر والذنوب ویوم العبادة ویوم تفطیر الصائمین، الى ان قال، وهو یوم التبسّم فى وجهه الناس من اهل الایمان فمن تبسّم فى وجه اخیه یوم الغدیر نظر اللّه الیه یوم القیامة بالرحمة وقضى له ألف حاجة بنى له قصراً فى الجنة من درّة بیضاء ونظّر وجهه وهو یوم الزینة فمن تزیّن لیوم الغدیر غفر اللّه له کل خطیئة عملها صغیرة او کبیرة وبعث اللّه الیه ملائکته یکتبون له الحسنات ویرفعون له الدرجات الى قابل مثل ذلک الیوم.۳۱

     

    آداب سیاسى غدیر

     

    ۱ ـ تبرّى جستن از ستمگر

    در حدیثى که مرحوم کلینى و دیگران درباره روزه روز غدیر از امام صادق(ع) نقل کرده اند، چنین آمده است:

    تصومه یا حسن و تکثر الصلاة على محمد وآله وتبرّء الى اللّه ممن ظلمهم.۳۲

     

    ۲ ـ دیدار با رهبرى و بیعت

    مرحوم شیخ حرّ عاملى با سندهاى مختلف چنین نقل مى کند:

    عن محمد بن اللیث المکى، عن أبى اسحاق بن عبداللّه العلوى العریض قال: وجد فى صدرى ما الایّام الّتى تصام، فقصدت مولانا أبا الحسن على بن محمد ـ علیه السلام ـ و هو بصریا ولم ابد ذلک لاحد من خلق اللّه، فدخلت علیه فلما بصر بى قال: یا ابا اسحاق جئت تسئلنى عن الایّام الّتى یصام فیهنّ وهى اربعة (الى ان قال) و یوم الغدیر فیه اقام النبى ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ أخاه علیّاً ـ علیه السلام ـ علماً للناس واماماً من بعده؛ قلت: صدقت جعلت فداک، لذلک قصدت اشهد انّک حجة اللّه على خلقه.۳۳

    در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) این طور آمده است:

    هذا یوم عظیم عظّم اللّه حرمته على المؤمنین واکمل لهم فیه الدین و تمّم علیهم النعمة وجدّد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق.۳۴

    و نیز آمده است:

    واسمه فى السماء یوم العهد والمعهود وفى الارض یوم المیثاق المأخوذ…۳۵

    با ملاحظه احادیث مربوط به غدیر روشن مى شود که برنامه دیدار با رهبرى و پیشواى مسلمین و بیعت با او از زمان ائمه(ع) بویژه از زمان امام على بن موسى الرضا(ع) مرسوم بوده و مردم از اطراف و اکناف براى دیدار با آنان و تجدید عهد به حضور آنان مى رسیدند.

    شیخ طوسى در حدیثى که درباره این موضوع است چنین مى گوید:

    اخبرنا جماعة، عن ابى محمد هارون بن موسى التلعکبرى، قال: حدثنا ابوالحسن على بن احمد الخراسانى الحاجب فى شهر رمضان ستة سبع وثلاثین وثلثمأة، قال: حدثنا سعید بن هارون أبى عمرو المروزى وقد زاد على الثمانین سنة، قال: حدثنا الفیاض بن محمد بن عمر الطوسى بطوس سنة تسع وخمسین ومأتین وقد بلغ التسعین، انه شهد ابا الحسن على بن موسى الرضا ـ علیهما السلام ـ فى یوم الغدیر وبحضرته جماعة من خاصته قد احتبسهم للافطار وقد قدم الى منازلهم الطعام والبرّ والصّلات والکسوة حتى الخواتیم والنّعال وقد غیّر من احوالهم واحوال حاشیته، وجدّدت له آلة غیر الآلة التى جرى الرسم بابتذالها قبل یومه وهو یذکر فضل الیوم وقدمه….۳۶

     

    ۳ ـ اجتماع و اتحاد

    در خطبه اى که از امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیرى که مصادف با روز جمعه بود چنین آمده است:

    واجمَعوا یجمع اللّه شملکم….۳۷

    امام صادق(ع) نیز در بیان فضیلت غدیر مى فرماید:

    واسمه فى السماء یوم العهد والمعهود وفى الارض یوم المیثاق المأخوذ والجمع المشهود.۳۸——————————————————————————————————

    منابع:

    ۱ . المراقبات، ص۳۷

    ۲ . اقبال الاعمال، ص۷۶۱

    ۳ . تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۳؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۲۱، ح۶

    ۴ . الکافى، ج۴، ص۵۶۷

    ۵ . کتاب الخصال، ج۱، ص۲۶۴، ح۱۴۵؛ مصباح المتهجد، ص۷۳۶ (به طور مختصر).

    ۶ . الکافى، ج۴، ص۱۴۸؛ مصباح المتهجد، ص۷۶۳؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲۳، ح۲؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۲۲

    ۷ . اقبال الاعمال، ص۷۶۱ و ۷۹۷؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۰۸ به بعد؛ مفاتیح الجنان، اعمال روز غدیر.

    ۸ . الکافى، ج۴، ص۱۴۹، ح۳

    ۹ . وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲۵، ح۶

    ۱۰ . اقبال الاعمال، ص۷۷۸

    ۱۱ . تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۳؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۲۱، ح۶

    ۱۲ . بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۲۱، ح۵

    ۱۳ . وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲۸، ح۱۳

    ۱۴ . اقبال الاعمال، ص۷۴۸

    ۱۵ . مفاتیح الجنان، ص۷۸۸

    ۱۶ . اقبال الاعمال، ص۷۸۸

    ۱۷ . همان، ۷۷۸

    ۱۸ . تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۳

    ۱۹ . امالى صدوق، ص۱۲، ح۸

    ۲۰ . الغدیر، ج۱، ص۲۷۱

    ۲۱ . همان، ص۲۷۴ (کتاب «شرف المصطفى» با نام «شرف النبى» ترجمه و منتشر شده است).

    ۲۲ . اقبال الاعمال، ص۷۷۶؛ مصباح المتهجد، ص۷۵۷؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۱۷

    ۲۳ . اقبال الاعمال، ص۷۷۸

    ۲۴ . مصباح المتهجد، ص۷۳۶

    ۲۵ . اقبال الاعمال، ص۷۷۸

    ۲۶ . مصباح المتهجد، ص۷۵۸

    ۲۷ . تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۴

    ۲۸ . مصباح المتهجد، ص۷۵۷

    ۲۹ . همان.

    ۳۰ . همان.

    ۳۱ .اقبال الاعمال، ص۷۷۸

    ۳۲ . الکافى، ج۴، ص۱۴۸ (ر.ک: نقل پاورقى شماره ۱۳)

    ۳۳ . وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲۴، ح۳

    ۳۴ . مصباح المتهجد، ص۷۳۷

    ۳۵ . تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۳

    ۳۶ . مصباح المتهجد، ص۷۵۲

    ۳۷ . همان، ص۷۵۷

    ۳۸ . تهذیب الأحکام، ج۳، ص۱۴۳

    —————————————————————————————————-

    نویسنده : محمود شریفى اقدم

     

     

     

     

    خلاصه واقعه غدیر خم

     

     

    اهمیت حجه الوداع

    هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.

    بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.

    بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.

    سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان حجه الوداع بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.

    در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم.

     

     

    آغاز سفر حج

    پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.

    جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.

    حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند.

    امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.

    با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.

     

    خطابه اول در منی

    در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل کند و او را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند.

    در منی پیامبر صلی اله علیه و اله و سلم اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جوّ اجتماع برای تامین امنیت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند.

    در اینجا تصریح فرمودند که:

    اگر من نباشم علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.

    سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند:

    من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم.

    اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند.

    نکته جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.

     

    خطابه دوم در مسجد خیف در منی

    در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحاً از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.

    در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند.

    در این مقطع، منافقین کاملاً احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.

     

    لقب امیرالمؤمنین

    در مکه جبرئیل، لقب امیرالمؤمنین را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.

    پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام کنند و السلام علیک یا امیرالمؤمنین بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت.

    در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.

     

    اعلان رسمی برای حضور در غدیر

    با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.

    غدیر کمی قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شده ای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است.

    برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان – بعد از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسایل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند.

    صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

     

    اجتماع خطابه و جزئیات خطبه

    همینکه به منطقه کراع الغمیم – که غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:

    أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه ؛ ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.

    و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.

    سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند.

    پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.

    شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.

    از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

    سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.

    البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

     

    پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بر فراز منبر

    انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند.

    بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.

    سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

     

    دو اقدام عملی بر فراز منبر

    در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:

     

    ۱- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم

    پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند:

    باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.

    بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند:

    هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.

     

    ۲- بیعت با قلبها و زبانها

    اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، ار طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید:

    ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم … عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.

    پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند.

    وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد.

     

    بیعت مردان

    پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى جَمِیعِ الْعَالَمِین‏.

    عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.

    برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.

    پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.

    نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود:

    به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .

    و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است.

    برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.

    بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم:

    اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند.

    جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند:

    افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!

    نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.

     

    بیعت زنان

    پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.

    همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.

    یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.

     

    عمامه سحاب

    پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.

    خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند:

    پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.

     

    شعر غدیر

    بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟

    حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.

    حسان گفت:

    ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.

    و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معنی آوریم:

     

    أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً

    لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

     

    وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ

    بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً

     

    وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ

    وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

     

    عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ

    رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا

     

    فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ

    بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

     

    فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ

    وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً

     

    فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی

    بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً

     

    فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ

    وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً

     

    وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ

    إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا

     

    وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ

    إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا

     

    آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.

    در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.

     

    ظهور جبرئیل در غدیر

    مسئله دیگری که پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد، این بود که مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و می گفت:

    بخدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.

    در اینجا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:

    او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!

     

    معجزه غدیر، امضای الهی

    واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:

    ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی بن ابی طالب که گفتی ٍّمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏ … از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟

    حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:

    خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم.

    حارث گفت:

    خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.

    و در روایت دیگر چنین است:

    خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست.

    همینکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید.

    بعد از این جریان، آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (۱) ‏لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (۲) … نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.

    و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

     

    پایان مراسم غدیر

    بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عازم مدینه گردید.

    خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

     

     

     

     

    منبع : یاسین مدیا

    نظرات
  • در قمست نظرات مشکلات و پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در جریان بگزارید.

  • کد امنیتی رفرش