


آری! این گونه است که بیعت با یزید میمون باز شرابخوار مابون آری! اما بیعت با علی هرگز!
نکته
ای که لازم است به آن اشاره شود این که بر خلاف ادعای موجود در متن،اجماعی
که بر خلافت امیرالمومنین صورت گرفت بر هیچ کدام از خلفاء صورت نگرفت و
مردم برای بیعت با امیرالمومنین هجوم می آوردند و در پی بیعت بودند اما
امان از وقتی که کسی بغض امیرالمومنین را داشته باشد و در این حال طبیعی
است که چنین شخصی با یزید بیعت کند اما با علی نه!
وبویع
لعلی بْن أبی طَالِب. رحمه الله. بالمدینة الغد من یوم قُتِلَ عُثْمَان
بالخلافة بایعه طَلْحَة والزبیر وسعد بْن أَبِی وقاص وسعید بْن زَیْد بْن
عَمْرو بْن نفیل وعمار بْن یاسر وأسامة بن زَیْد وسهل بْن حُنَیْف وأبو
أیوب الْأَنْصَارِیّ ومحمد بْن مسلمة وزید بن ثابت وخزیمة بن ثابت وجمیع من
کان بالمدینة مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَسَلَّمَ – وغیرهم.
الطبقات الکبری،ج3،ص22و23 ط دار الکتب العلمیة
و
با علی بن ابی طالب – خدا او را رحمت کند – در مدینه فردای بعد از قتل
عثمان بیعت کردند.طلحه و زبیر و سعد بن ابی وقاص و سعید بن زید بن عمرو بن
نفیل و عمار بن یاسر و اسامه بن زید و سهل بن حنیف و ابو ایوب انصاری و
محمد بن مسلمه و زید بن ثابت و خزیمه بن ثابت و تمامی کسانی که در مدینه
بودند از اصحاب رسول خدا (ص) و غیر از آنان با او بیعت کردند.
همانطور
که ملاحظه می فرمایید صحابه ی مشهور و تمامی اصحاب رسول خدا در مدینه و
غیر از آنان با امیرالمومنین بیعت کردند.اگر این اجماع نیست پس اجماع
چیست؟؟؟!!!
نکته ی دیگری که لازم است به آن اشاره شود این که عبد
الله بن عمر با ابوبکر و عمر (پدرش) بیعت کرد حال آن که خلافت آن دو بر
اساس اجماع نبود.گرچه مدافعان سقیفه همواره سعی دارند آن را اجماع مسلمین
بدانند اما بسیاری از صحابه در سقیفه نبودند و حتی برخی بیعت هم نکردند و
هیچ چیز بهتر از این جمله ی ابن حزم عالم سنی اهل آندلس حقیقت را بهتر نشان
نمی دهد که هر اجماعی که بدون علی باشد،ملعون است!
و اما نکنته ی دیگر در مورد بیعت عبد الله بن عمر با یزید در صحیح بخاری آمده که حاوی نکات مهمی است :
حَدَّثَنَا
سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَیْدٍ، عَنْ
أَیُّوبَ، عَنْ نَافِعٍ، قَالَ: لَمَّا خَلَعَ أَهْلُ المَدِینَةِ یَزِیدَ
بْنَ مُعَاوِیَةَ، جَمَعَ ابْنُ عُمَرَ، حَشَمَهُ وَوَلَدَهُ، فَقَالَ:
إِنِّی سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ:
«یُنْصَبُ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یَوْمَ القِیَامَةِ» وَإِنَّا قَدْ
بَایَعْنَا هَذَا الرَّجُلَ عَلَى بَیْعِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَإِنِّی
لاَ أَعْلَمُ غَدْرًا أَعْظَمَ مِنْ أَنْ یُبَایَعَ رَجُلٌ عَلَى بَیْعِ
اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُنْصَبُ لَهُ القِتَالُ، وَإِنِّی لاَ أَعْلَمُ
أَحَدًا مِنْکُمْ خَلَعَهُ، وَلاَ بَایَعَ فِی هَذَا الأَمْرِ، إِلَّا
کَانَتِ الفَیْصَلَ بَیْنِی وَبَیْنَهُ.
صحیح البخاری،کتاب الفتن،بَابُ إِذَا قَالَ عِنْدَ قَوْمٍ شَیْئًا، ثُمَّ خَرَجَ فَقَالَ بِخِلاَفِهِ،ح7111 ط دار ابن کثیر
نافع
نقل می کند که هنگامی که اهل مدینه از بیعت یزید بن معاویة خارج شدند،عبد
الله بن عمر بن الخطاب خویشان و خانواده و فرزندش را جمع کرد و گفت : همانا
شنیدم که پیامبر می گفت : برای هر پیمان شکنی در روز قیامت پرچمی
برافراشته می شود و همانا ما با این فرد { یعنی یزید بن معاویة } بر مبنای
بیعت با خدا و رسولش بیعت نمودیم و من پیمان شکنی و عهد شکنی ای را بزرگ تر
از این نمی دانم که با کسی بر مبنای بیعت با خدا و رسولش بیعت شود و سپس
با آن شخص جنگ شود و من کسی از شما را نمی شناسم که بیعت کرده باشد و از
بیعتش خارج شود مگر اینکه بین من و او فاصله ای باشد.
آری!
وقتی پای یزید بن معاویة،قاتل امام حسین،کسی که حتی ذهبی نیز او را ناصب می
داند و کسی که از هیچ جنایتی دریغ نکرد در میان است،عبد الله بن عمر بن
الخطاب با تمام وجود به میدان می آید و از شکستن بیعت یزید و خروج از بیعتش
این چنین نهی می کند و بیعت با یزید را کاملا شرعی و بر مبنای بیعت با خدا
و رسولش می داند!!!
اهل حق و اهل انصاف چه قضاوت می کنند در مورد این
که عبد الله بن عمر بن الخطاب با علی بن ابی طالب بیعت نکرد و هیچ موضعی هم
در برابر کسانی که بر امیرالمومنین خروج کردند نگرفت اما اینگونه جانانه
از یزید دفاع می کند؟! به راستی عبد الله بن عمر در زمانی که امیرالمومنین
خلیفه ی مشروع و رسمی { از دید مخالفین شیعه } بود،با چه کسی بیعت کرده
بود؟!

