با سلام
در جهت تطبیق و سبک شدن انجمن تمام مطالب قبلی به قسمت بایگانی منتقل شده
و ازاین به بعد به طور کامل وتمام مطالب شما در موضوعات مشخص خود باقی می ماند.
توجه داشته باشید مطالب خود را با توجه به موضوع و تالار خود قرار دهید.

کد آهنگ

شکلک برای ارسال ها"کلیک کنید"

بازدید از تاپیک : 242
نمایش آدرس تاپیک
http://samen-bosh.ir/Forum/Post/186
اطلاعات نویسنده
محتوای پاسخ

ارسال ها
873
عضویت
12 /8 /1391
محل زندگی
بشرویه
سن
20
یاهو آی دی
پسند کرده
67
پسند شده
19
اصل واژه اومانیسم در لاتین (HOMO)به معنای انسان است. اولین بار در رم، در بحث از انسانیت با عنوان «انسان انسانی» در مقابل «انسان الهی» مورد توجه قرار گرفت.

مطابق این عقیده انسان باید محور و مدار كائنات و كانون توجهات همه مكاتب و برنانه‏های آسمانی و زمینی باشد. بدین سان، اصالت در همه زمینه‏ها از آن انسان و فهم او خواهد بود. رنه گنون از فلاسفه معاصر در باره اومانیست‌ها می‏گوید:

«می‏خواستند همه چیز را به میزان بشری محدود سازند؛ بشری كه خود غایت و نهایت خود قلمداد شده بود.» [2]

ماكیاولی از پیشگامان تز اومانیسم محسوب می‏شود. وی انسان محوری را جایگزین خدامحوری كرد و برای توجیه مبنای خود استدلال می‏كرد: درست است كه هدف سیاست جلب رضایت خداست، اما در حقیقت هر آنچه «بنده خدا» را راضی و خشنود كند، «خدا» را خشنود كرده است. [3]

با این بهانه و مبنا، اعمال سیاست و حكومت نه برای جلب رضایت خدا، بلكه برای جلب رضایت و خشنودی انسان متمركز شد با این ترفند، دین مسیحیت از صحنه سیاست وحكومت در حاشیه قرار گرفت.

اومانیسم به دو طیف متأله و ملحد تقسیم می‏شود؛ هر دو طیف اصالت را از آن انسان می‏دانند، طیف ملحد مانند سارتر، كه معتقدند چون انسان آزاد است و وجود خداوند ملازم با محدودیت خواسته‏های انسانی است پس خدایی وجود ندارد. شهید مطهری در این باره‏می‏گوید:

«ژان پل سارتر در مقابل این‌ها می‏گوید: من به دلیل اینكه انسان آزاد است، می‏گویم پس خدایی نباید وجود داشته باشد، چون اگر خدایی وجود داشته باشد انسان دیگر نمی‏تواند آزادباشد.» [4] انسان محوری تا جایی پیش رفت كه نه تنها منكر دین آسمانی شد، بلكه بشر، مدعی اختراع دین برای خود گردید. اگوست كنت در اواسط قرن نوزدهم دین بشری را عرضه داشت و برای آن مناسك خاص قرار داد. [5]

محمد حسن قدردان قراملکی



[1]. .Hamanism
[2]. نقل از: رضا داوری، مجله حوزه و دانشگاه، شماره ۶ ص ۷۵
[3]. ر. ک. بهاءالدین پازارگاد، تاریخ فلسفه سیاسی، ج ۲، فصل ماكیاولی.
[4]. فلسفه اخلاق، ص ۱۲۲
[5]. گفتارهای معنوی، صص ۳۱۷ و ۳۱۸ و نیز: ویلیام هوردن، راهنمای الهیات پروتستان، ص ۷۴؛ جامعه‏شناسی دین، صص ۴۰ و ۲۸۸


منبع : مجله حکومت اسلامی - شماره 31
امضای admin


سکوت و دیگر هیچ...

جمعه 19 آبان 1391 - 13:09
نقل قول این ارسال در پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


:: خرید آنلاین شارژ موبایل ::