با سلام
در جهت تطبیق و سبک شدن انجمن تمام مطالب قبلی به قسمت بایگانی منتقل شده
و ازاین به بعد به طور کامل وتمام مطالب شما در موضوعات مشخص خود باقی می ماند.
توجه داشته باشید مطالب خود را با توجه به موضوع و تالار خود قرار دهید.

کد آهنگ

شکلک برای ارسال ها"کلیک کنید"

بازدید از تاپیک : 265
نمایش آدرس تاپیک
http://samen-bosh.ir/Forum/Post/175
اطلاعات نویسنده
محتوای پاسخ

ارسال ها
873
عضویت
12 /8 /1391
محل زندگی
بشرویه
سن
20
یاهو آی دی
پسند کرده
67
پسند شده
19
مكتب ادبي، معادل اصطلاح انگليسي ( Literary school) و به معناي مجموعه? سنت ها، هنجارها، انديشه ها، نظريه ها و ويژگي هايي است كه به دلايل اجتماعي، سياسي يا فرهنگي در دوره اي خاص در ادبيات يك يا چند كشور نمود مي يابد. اين مجموعه معمولاً در آثار گروهي از صاحبان قلم رخ مي نمايد و باعث تمايز سبكي آن ها از شاعران و نويسندگان ديگر مي شود. هر مكتب با پيرواني كه براي خود مي يابد دوره اي ويژه - كوتاه يا بلند - را مي پيمايد و سپس باز مي ايستد. در برهه اي از تاريخ اروپا در دوره پس از نوزايي و به اصطلاح تجديد حيات انسان و جامعه غربي، به موازات تحول در بنيان هاي معرفتي و جهان بيني غرب، بدعت و نوآوري در ابداع مكاتب ادبي نيز بيداد كرد. به گونه اي كه مركب نگارش اصول اوليه يك مكتب ادبي خشك نشده، مكتب ادبي ديگري عرضه مي شد. در شماره هاي گذشته به برخي از اين مكاتب ادبي كه گاه بستر و زمينه تكوين مكتب سياسي هم مي شوند، اشاره كرديم. در اين شماره و در ادامه سلسله مطالب اين ستون به بررسي «مكتب سمبوليسم» مي پردازيم .

¤مفهوم شناسي سمبوليسم

 
سمبوليسم ( Symbolism )از واژه «سمبول» به معني نماد گرفته شده و در لغت به معناي رمزگرايي و نمادگرايي است. سمبوليست ها گروهي از شاعران فرانسوي بودند كه در اواخر قرن نوزدهم، در برابر مكتب رئاليسم و ناتوراليسم به پا خاستند. آن ها از شيوه بيان صريح در شعر خودداري مي كردند و افكار و عواطف خود را با اشارات رمزي و استعاري و سمبليك (نمادين) بيان مي داشتند. اين نهضت بعدها در هنرهاي ديگر نيز رايج شد. آنها در آثار خود به خواب و خيال و رويا و رازهاي نهفته روان و انديشه هاي دور و دراز توجه داشتند. «شارل بودلر» پايه گذار اين مكتب بود. بودلر معتقد بود: «دنيا جنگلي است سرشار از اشارات. حقيقت از چشم مردم عادي پنهان است و فقط شاعر مي تواند به رمز و راز اين اشارات پي ببرد.»
از اين رو مي توان گفت سمبوليسم، جنبشي نامحسوس در هنر بود كه در دهه هاي 1880 و 1890 در ارتباطي نزديك با جنبش ادبي سمبوليستي در شعر فرانسه ظهور پيدا كرد و شكل گرفت. اين جنبش واكنشي بود به اهداف طبيعت گرايانه مكتب ناتوراليسم و امپرسيونيسم و نيز به اصول افراطي رئاليسم .

در ابتدا اين مكتب از سوي مخالفانش «منحل ها» يا «روبه زوال ها» ناميده مي شد. اغلب طرفداران اين مكتب شعرايي بودند كه عليه تشريفات، سردي و بي تفاوتي مكاتب ادبي قبلي چون پرنس و رئاليسم برخاسته بودند. آنان «ورلن» و «مالارمه» را به عنوان سردسته خود برگزيدند، اما سرانجام «ژان مورآس» درسال 1886 با انتشار بيانيه اي اعلام كرد كه : «بعد از دوران رمانتيسم و پرنس ، ما شاهد عصر سمبوليسم هستيم. انقلابي كه در شعر توسط «بودلر» آغاز شد سپس از سوي ورلن و مالارمه ، براي استفاده از نماد در آثار ادبي ، تأييد شد» و بدين ترتيب او نام اين مكتب را «سمبوليسم» اعلام كرد و در اين جريان هماهنگي و وحدتي را به وجود آورد. البته يكي ديگر از بيانيه هاي اين مكتب را ورلن با انتشار شعرخود به نام «هنرشاعرانه» ارائه داد. در واقع نمادگرايي يا سمبوليسم عكس العملي بود در برابر ناتوراليسم و رئاليسم كه درآثار ادبي آنها، مسائل اخلاقي رعايت نمي شد. آنان معتقد بودند كه تمام واقعيتها بايد بدون سانسور و بي پرده بيان شود و بطوركلي زولا ، نظريه پرداز رئاليستها، هنر را آيينه تمام نماي واقعيت تعريف مي كرد. سمبوليسم مركب از كلمه «سمبول» به معناي نماد ، مظهر و رمز در واقع نمايش عيني و محسوسي از انديشه انتزاعي و همچنين پلي بين جهان انتزاعي انديشه و دنياي مادي است. بطور كلي سمبوليسم يا نمادپردازي به معناي هنر به كاربردن نمادها و رمزها براي بيان انديشه است و در واقع سبك ادبي را سمبوليسم مي گوييم كه در آن تشبيهات بسيار به كار برده مي شود و براي هر فكر و تصور يا تشبيه، مظهر و سمبولي مي آورند. به عنوان مثال : ترازو نماد و نشانه عدالت است.

¤عقايد سمبوليستها و نقد آنها

درآثار سمبوليستها حس رمز و راز كاملاً احساس مي شود. آنان معتقدند كه وراي ظواهر بايد سمبولهاي دنياي ايده آل آن سو را درك كرد و از ظواهر دنيوي پا فراتر گذاشت تا بتوان به حقايق دنياي ماوراء رسيد و بايد به وسيله نمادها مفاهيم غيرمادي را القا نمود. سمبوليست ها شاعران نوميد و بدبيني بودند كه اين حالت در انتخاب موضوع و چگونگي توصيف در شعر آنها به وضوح آشكار است. سمبوليست ها از نظر فلسفي ايده آليست بودند و طبيعت را چيزي جز خيال متحرك نمي دانستند و پديده ها و اشيا را چيزي ثابت و خارج از تصور دروني انسان نمي پنداشتند. آنها معتقد بودند كه واقعيت اشيا همان دركي است كه ما به واسطه حواس خود از آن ها در درون خود داريم. از اين لحاظ سمبوليست ها به عرفان شرق نزديك بودند. از اين رو، سمبوليست ها زبان شعر را در هم ريختند و كوشيدند كه شعرشان مانند موسيقي با كمك وزن و آهنگ، احساسات و عواطفي را كه با زبان معمول نمي توان بيان داشت، به خواننده القا كند. بدين ترتيب آن ها در شكل شعر و در تركيب و كاربرد كلمات و وزن شعر، آزادي نامحدودي براي خود قائل بودند. موريس مترلينگ، ادگار آلن پو، شارل بودلر و پل والري، از نمايندگان معروف اين مكتب هستند.
سمبوليستها در وهله اول به خوش آهنگي شعر و سپس به معناي آن توجه مي كنند. پيروان اين مكتب به جاي اينكه به انتخاب دقيق و متناسب كلمات توجه كنند بيشتر به قدرت تجسم كلمات در خواننده اهميت مي دهند و اين موضوع گاهي باعث ابهام و پيچيدگي متن مي شود. در اين مكتب معمولاً از كلمات رايج و متداول استفاده مي شود.
سمبوليستها از تشريفات و قيد و بندهاي شعر پرنس گريزان بودند و بيشتر به بيان احساسات به شيوه اي دوستانه و راحت اهميت مي دادند. در واقع در اين مكتب جايي براي سخنوري وكلام پيچيده وجود ندارد. به عقيده آنان هرچه موضوع ساده تر بيان شود هنرمندانه تر است .
البته بسياري از انديشمندان معتقدند، سمبوليسم پيش از آن كه يك مكتب به حساب بيايد، يك مفهوم يا فلسفه است. بشر از ابتداي شكل گيري تمدن ها و آغاز شاعري تمايل داشته حرف هايش را در قالب نمادها و نشانه ها به زبان آورد و اشياي دور و برش را با تجسم مفهومي عميق تر از آنچه به چشم مي آيد، نشان دهد. همان طور كه مصريان باستان گل هاي اسيريس را نماد مرگ مي دانستند، هنديان گل نيلوفر را نشانه تاج خداوند مي ناميدند، بابلي ها مار را نماد جاودانگي به حساب مي آوردند و خورشيد را نشانه بخشندگي و زندگي، اما به هرحال سمبوليسم يك مكتب فكري هم هست. در اواخر قرن نوزدهم شاعران فرانسوي كه از زبان خشك نويسندگان رئاليسم (واقع گرا) به ستوه آمده بودند، مكتب سمبوليسم را بنيان نهادند. آنها عقيده داشتند: اثر هنري بايد تا حد ممكن از بيان مستقيم مفاهيم فرار كند و به نمادها و نشانه ها پناه آورد.

سمبوليسم واقعيت محض را مبتذل و ناچيز مي شمرد و مدعي بود كه بايد واقعيت را به شكل سمبول (نماد) شناخت دروني هنرمند از آن واقعيت ارائه كرد. در سمبوليسم ذهنيت رمانتيسيسم شكل افراطي به خود گرفت. علاوه بر ذهنيت افراطي، سمبوليست ها اصرار داشتند كه هنر را از هرگونه كيفيت سودمند بزدايند و شعار «هنر براي هنر» (پارناسين) را ترويج دهند.
هدف سمبوليسم حل مناقشه بين دنياي مادي و معنوي است. به همان ترتيب كه شاعر سمبوليست زبان شعري را پيش از همه به عنوان بيان نمادين زندگي دروني مورد توجه قرار داد، آنها نيز از نقاشان در اين مكتب مي خواستند تا بياني بصري براي رمز و راز بيابند.
نمادگرايان بر اين باور بودند كه تجسم عيني، كمال مطلوبي در هنر نيست، بلكه بايد انگاره ها را به مدد نمادها القا كرد. بر اين اساس آنان عينيت را مردود شمردند و بر ذهنيت تأكيد كردند. همچنين كوشيدند رازباوري را با گرايش به انحطاط و شهوانيت در هم آميزند.

¤تأثيرات سمبوليسم بر علوم ديگر

در روانشناسي، زيگموند فرويد از سمبوليسم بيشترين استفاده را كرد. فرويد معتقد بود همه خوابهايي كه ما مي بينيم، با نمادشناسي قابل تفسيرند و با شناسايي نمادهاي خواب مي توان به ذهنيت آدمها پي برد. در روانشناسي فرويد، خوابها زبان تصويري روح ها هستند.
در نقاشي سمبوليك مي توان به آثار گوگن اشاره كرد. نقاشان سمبوليسم معتقد بودند نقاش نبايد صرفاً آنچه را كه با چشم مي بيند، روي صفحه پياده كند، بلكه بايد جهان را در ذهن خود حلاجي كند و در نهايت برداشتهاي شخصي خود را به تصوير بكشد. همچنين از اين مكتب در نوشته ها و فيلم ها هم استفاده شده كه مي توان به فيلم «طلسم شده» و كتاب هاي «راز داوينچي» و «شياطين و فرشتگان» اشاره كرد كه در آن ها سمبل شناسي يك تخصص است .
مكتب هاي ديگر ادبي كه بعد از مكتب سمبوليسم پديد آمده اند به ترتيب عبارتند از - سوررئاليسم، امپرسيونيسم، پارناسيسم، دادائيسم، وريسم، فوتوريسم، ناتوريسم و اومانيسم كه اميد است توفيق بررسي اجمالي آنها حداقل جهت شناسايي مقدماتي و سپس نقد و رد علمي و منطقي آنها در اين ستون محدود را داشته باشيم.

منبع : هفته‌نامه‌ صبح صادق -- شماره 471 -- صفحه 1

امضای admin


سکوت و دیگر هیچ...

جمعه 19 آبان 1391 - 12:51
نقل قول این ارسال در پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


:: خرید آنلاین شارژ موبایل ::