
|
یکی ازفانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبهو موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم:نهههههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارمممم . . .بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق ***************** یکی ازفانتزیام اینه که اونی که اولین بار گفت: اونـی که همـش آنلاینه! از همه تـنـها تره ... رو پیدا کنم! و به روش سنتی بکُشمش! ***************** یکی ازفانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم ... . . خودمو بااولین پرواز میرسونم ***************** یکی ازفانتزیام اینه که . . یه بار کلیه مقاطع تحصیلی تعطیل بشن به جز ابتدایی! ***************** یکی ازفانتزیام اینه که مزه قهوه ترک و فرانسه رو از هم تشخیص بدم! لامصب خیلی کلاس داره!!! فعلا میتونم مزه چای و دوغ رو از هم تشخیص بدم . . ولی من یهروز ادم باکلاسی میشم صبر کن ***************** یکی ازفانتزیام اینه که چندتا دختر سر من دعوا کنن و همدیگرو بزنن بعدش من یهو با گریه داد بزنم و بگم بسسسس کنید دیگه !!! بعد یهو همه آروم شن و به من نگاه کنن بعد همشون بیان منو نوازش کنن تا حالم بهتر شه بعدش من که دیگه متعلق به همشون شدم با صلح و دوستی کنارشون میمونم ، اونا هم همدیگرو دوس دارن ! دوشواری هم نداریم … ***************** یکی ازفانتزیام اینه که وقتی ناراحتم نخندم ولی بازم میخندم کلا موقعیت سرم نمیشه ناراحتما ولی خل بازیام سر جاشه ***************** عروس شم...(ﺑﻮﮔﻮ ﺍﯾﺸﺎﻻ)... ﺑﻌﺪ ﻭﺧﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﻗﺪ ﺩﺍﺭﻩ ميگه ﻭﮐﯿﻠﻢ !...؟ ﯾﻬﻮﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ ﻧــــﻪ !!!... ﺑﻌﺪ ﻣﺠﻠﺲ ﻭﺍﺳﻪ 1 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﺘﺸﻨﺞ ﺑﺸﻪ ...... ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻢ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ سایه ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ !!!... ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺟﻤﻌﯿﺖ مخاظب خاص ﺳﺎﺑﻘﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺑﮕﻪ ﻣﻨﻢ !... ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!!... ﺑﻌﺪ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﯿﻢ ... ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﻣﻨﻮ مخاطب خاصمو ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﺎ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﻣﮑﺮﺭ ﭼﺎﻗﻮ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻩ !!... هیچی دیگه ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ . الآنم قرصامو خوردم بهترم
|
|
دوشنبه 11 دی 1396 - 18:23 |
|